داستان آموزنده
🔆مناعت طبع عبدالله بن مسعود
🌴«عبدالله بن مسعود» از اصحاب نزدیک پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بود و در مکتب آن حضرت شخصی غیور و وارسته بار آمد.
در زمان خلافت عثمان، او بیمار و بستری شد که در همان بیماری از دنیا رفت.
🌴خلیفه به عیادت او رفت، دید اندوهگین است.
پرسید از چه چیزی ناراحتی؟ گفت: از گناهانم.
🌴خلیفه گفت: چه میل داری تا برآورم؟
گفت: مشتاق رحمت خدا هستم.
🌴سؤال کرد: اگر موافق باشی طبیبی بیاورم.
گفت: طبیب بیمارم کرده است.
🌴سؤال کرد اگر مایل باشی دستور دهم، عطائی از بیتالمال برایت بیاورند؟
🌴گفت: آن روز که نیازمند بودم، چیزی به من ندادی، امروز که بینیاز هستم میخواهی چیزی به من بدهی؟!
🌴خلیفه گفت: این عطا و بخشش برای دخترانت باشد.
🌴گفت: آنها نیز نیاز ندارند، چراکه من به آنها سفارش کردهام سورهی واقعه را هر شب بخوانند؛ زیرا از رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود: «کسی که سورهی واقعه را در هر شب بخواند، هرگز دچار فقر نمیشود.»
📚داستانها و پندها، ج 7، ص 112 -مجمعالبیان، ج 9، ص 211